جدول جو
جدول جو

معنی بنه مرز - جستجوی لغت در جدول جو

بنه مرز
بن سمان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ نَ)
دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک است که در شهرستان اهواز واقع شده است. دارای 150 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ مَ وِ)
دهی از دهستان منگرۀ بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع شده است. و دارای 150 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج)
لغت نامه دهخدا
(بُنَ مُ رُوْ وَ)
دهی از دهستان منگرۀ بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع شده است. دارای 150 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ کُ)
دهی از دهستان قلعه تل بخش جانگی گرم سیر است که در شهرستان اهواز واقعشده است. دارای 160 تن سکنه است. این آبادی را کمردراز نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ مَ)
دهی است از دهستان اورامان، بخش زراب، شهرستان سنندج. واقع در 26هزارگزی، جنوب خاوری زراب کنار رود خانه زراب، با 231 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیردان و چشمه است. راه آن مالرو و صعب العبور است و پل آجری سنگی قدیمی دارد. اکثر اهالی این ده درویش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ مَ چُ)
دهی از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 14هزارگزی شمال ساری و دوهزارگزی باختری راه شوسۀ ساری به فرح آباد. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 300 تن سکنه. آب از رود خانه تجن. محصول آنجا غلات، برنج، پنبه، صیفی و کنف. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ گَ)
دهی از دهستان باغک بخش اهرم است که در شهرستان بوشهر واقع شده است. دارای 998 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ وَ)
دهی از بخش قلعه زراس است که در بخش شهرستان اهواز واقع است. و دارای 106تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از به رمز
تصویر به رمز
پردک
فرهنگ لغت هوشیار
راه پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
محل اتراق گالشان و چوپانان، روی زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
سمت پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
طرف پایین، قاشق چوبی بزرگ، شبیه ملاقه
فرهنگ گویش مازندرانی
از ازل از آغاز از ابتدای کار
فرهنگ گویش مازندرانی
مرزهای بزرگی که قطعات زمین را از هم جدا کند و محل آمد و رفت
فرهنگ گویش مازندرانی
مرز پهن زمین مزروعی
فرهنگ گویش مازندرانی
روی زمین و در دسترس، کنار و اطراف زمین، پایین هر نقطه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین ترین مرز الی زار مرز پایینی
فرهنگ گویش مازندرانی
بار و بنه دامداران، نام مرتعی در شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: آدم آب زیر کاه
فرهنگ گویش مازندرانی
ازدیاد نسل، بن مایه، بالا و پایین پریدن، جست و خیز، جفتک زدن، پرورش طیور و دام، گاو یا گوسفند را به صورت شراکت به کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در میان رود پایین شهرستان نور
فرهنگ گویش مازندرانی